محمدعلی پورصمدی

دراین مقاله میخواهیم مسیر معامله گری محمدعلی پورصمدی و همچنین روند تریدر موفق شدن را از زبان خودش بازگو کنیم.

برای تکمیل لیست بهترین تریدرهای ایران منتظر نظر و معرفی شما دوستان عزیز هستیم

پورصمدی در سال 88-89
 
علاقه اول من رشته برق/الکترونیک بود و درکنار آن بورس ایران را خیلی سطحی و آماتور دنبال میکردم
چون همیشه این شعار کلیشه ای رو توی مغزمون کرده بودند:
 
بورس، شغل دوم، درآمد اول
 

و من هم به چشم یک شغل دوم بهش نگاه میکردم
نه چیزی که بخوام براش بمیرم…

حالا چرا مردن؟؟؟

در ادامه میگم…

تریدر موفق
سال 90: شروع کار (مرحله گیجی)

در این سال شور و شوق شروع دانشگاه توی رشته موردعلاقم(برق)، همراه شده بود با گیج شدن بین منابع فارسی اون زمان توی رشته فرعیم (معامله گری)
آنهایی که سابقه زیادی دارن میدونن که اون زمان شاهکار میکردن چندتا مووینگ اوریج مینداختن روی چارت و به اسم استراتژی به خورد مردم میدادند.

اینکه هیچ منبع طبقه بندی شده ای وجود نداشت تا بشه باهاش از صفر کار و شروع کرد و به سطح مورد قبول رسید آزاردهنده ترین
حس اون زمان بود و توی اینترنت هر مطلبی پیدا میشد حکم یه پیامبر رو برام داشت و تا مدتی دنبالش میکردم…

راستش اون زمان ایمان نداشتم به اینکه اصلا موفق میشم توی معامله گری یا نه و همه چییییییزگنگ و مبهم بود اما یه بارقه امید وجود داشت:                                                                                    منابع انگلیسی یوتیوب

سال 91: دلسردشدن

دراین سال هرمنبع انگلیسی که پیدا میکردم میخوندم
وبه سبک جنون آمیزی میخواستم اون مطالب راروی نمودارهای بورس ایران پیاده سازی کنم،
اما چون بازاربورس ایران ازنظر نقدشوندگی حجم سرمایه وبازیگران سالم،
چنگی به دل نمیزد(هنوزم نمیزنه)
کاملادلسرد شده بودم که اصلابتونم درست معامله کنم!!

به همین خاطر روآوردم به روش های بنیادی تر وبه طورکامل تکنیکال رو درحدتسلط روی اندیکاتورها، هارمونیک تریدینگ و… رها کردم!

سال 92 : پیداشدن یه هم مسیر

دراین سال ازرشته برق الکترونیک به برق ICT تغییررشته دادم تابیشتر بحث های شبکه های کامپیوتری رادرک کنم
چون الکترونیک درسطوح دانشگاهی واقعاکسل کننده است.

وبدتر ازآن،این است که هرچه به آینده نگاه میکنی میبینی باتسلط روی مدارهای الکترونیکی قرارنیست اتفاق فوق العاده ای درزندگیت رخ دهد،

اینجا بود که اولین معجزه در مسیر معامله گری من اتفاق افتاد

مصطفی

مصطفی همکلاسی دانشگاهیم بود ودراولین روزهای آشنایی متوجه شدیم که هرجفت مابیشترزمان خودرا درمعامله گری میگذرانیم بایک تفاوت که من بورس ایران بودم،اومشغول یادگیری وتسلط روی بازارهای بین المللی…

سال 93 : کولاک اطلاعات

 

دراین سال انگار سوخت جت به من تزریق کرده بودند و به طرز وحشتناکی روی فارکس متمرکز شدم،

حس دلسردی ازبورس جایش رابه شوروشوق ورود به بازار جهانی وآشنایی بامصطفی داده بود،
 یک هم مسیر که داشتم تمام تلاشم رابرای رقابت سالم اطلاعاتی با مصطفی میکردم

در مترو – در بی آر تی – سرکلاس های خسته کندده دانشگاه هرلحظه داشتم منابع انگلیسی رامیخواندم.

تنهاچیزی که به من انرژی زندگی کردن میداد معامله گری دربازارجهانی بود

چون هیچ آینده ای را بدون آن نمیتوانستم برای خودم تصور کنم.

محمدعلی پورصمدی
برترین تریدر ایران
سال 94 : تبدیل طمع به ترس

بعد از یک سال تلاش در منابع : الیوت – اندیکاتورها و اسیلاتورها – هارمونیک – گن – ایچیموکو – پرایس اکشن در سطح کلاسیک – اکسپرت نویسی و …
برروی یک حساب 500 دلاری آرام آرام درحال تلاش بودم اما هنوزبه دوچیز مسلط نبودم

مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گری

همین دو امر باعث کال مارجین شدن حسابم شد، دوباره 500 دلار شارژ کردم و دوباره کال شدم…

درآن زمان برای یک دانشجوکه خودش باکارنیمه وقت دردو شیفت صبح وبعدظهر تاشب
دریک سوپرمارکت ویک کارگاه کفاشی خرجش را درمیاورد
(از16سالگی عادت نداشتم دستم راجلوی پدرم درازکنم)اینها مبلغ سنگینی بود..

و آن شوروشوق جای خودش را به  ترس  داده بود!

سال 95 : شروع دوباره

از اواخر 94 بود که دغده من شروع شد
پروژه کارشناسی در دانشکده شهید شمسی پور تهران و برای من یعنی محمدعلی پورصمدی که همه انرژیم جای برق روی معامله گری بود

اینجا بود که ایده پروژه اومد تو ذهنم:
نقش آی سی تی (رشته اصلیم) در پیشبرد بازارهای مالی بین المللی فارکس(رشته فرعیم)

ایده اصلی از اونجایی بود که تمام بستر معاملاتی فارکس روی شبکه های کامپیوتری بود و ماهم رشته شبکه های کامپیوتری…

این پروژه باعث شد تامتوجه بشم که توی بستراکسپرت نویسی،سیستم های اندیکاتوری،الیوتی و هارمونیک برای یک معامله گر خرده پا، چقدرمیتونه وحشتناک باشه..

و تابستون این سال یه تصمیم بزرگ گرفتم، تمام روش های دیگر را ریختم دور وبر روی این سه متمرکز شدم.

پرایس اکشن حرفه ای – مدیریت سرمایه – روانشناسی معاملات

هر منبعی که در این سه شاخه به دستم میرسید را با اطلاعاتی که توی این پنج سال جمع کرده بودم تطبیق و بسط میدادم

پورصمدی در سال 96 – مهاجرت به امریکا

در این سال حساب معاملاتی ام به آرامی درحال رشد بودو دیگرچالشی به اسم معامله کردن وجود خارجی نداشت.

برای ماه ژانویه من اپوینت منت سفارت امریکا را گرفته بودم که برای همیشه از ایران برم،
اما یک ماه قبل از وقت سفارت من ترامپ قانون منع ورود ایرانیان به امریکا رو امضاکرد که من ازسفارت برگشت خوردم.

بعد از برگشت از ارمنستان دچار افسردگی  شدم اما این افسردگی ، روی دیگری هم داشت:

 تنهایی و تمرکز بر روی استراتژی شخصی

بی شک مبارک ترین اتفاق زندگیم ریجکت شدن از امریکا بود!

چون اون اتفاق باعث شد 8ماه به طرزدیوانه واری برروی استراتژیم کار کنم و آنرابهینه ترکنم.

پورصمدی
در زندگی هامون هیچ اتفاقی بی حکمت نیست…
  •  شاید اگر تغییر رشته نمی‌دادم، مصطفی هم نبود که من را روی بازارهای جهانی متمرکز کند.
  •  شاید اگر رشته سخت برق نبودم، مغزم به این همه تحقیق و مطالعه هم نمی کشید.
  •  شاید اگر پروژه کارشناسی را هم مسیر با فارکس انتخاب نمی‌کردم، هیچ وقت به راندمان پایین اون سیستم ها پی نمی بردم.
  • شاید اگر از امریکا ریجکت نمی‌شدم هیچ وقت استراتژی شخصیم را بهینه نمیکردم.
  •  شاید اگر مستقیم میرفتم رشته اقتصاد، از بس فرمول الکی و اطلاعات فاندامنتال بی کاربرد به خوردم می دادند که از معامله گری هم  زده می شدم.
  •  شاید اگر به معامله گری همیشه به چشم شغل دوم نگاه می‌کردم، هیچ وقت در آن پیشرفت نمی کردم و و برام تبدیل نمی شد به چیزی که قطعاً بدون اون میمیرم.
پارت آخر:

بعد این سالها اگر بخواهم معامله گری را از دیدگاه شخصیم در یک عبارت خلاصه کنم، از نگاه پورصمدی تمیزترین جمله میتواند این جمله باشد:

معامله گری یعنی تمرین و تمرین و تمرینِ خودکنترلیه روانی ، در راستای تنها و تنها و تنها یک شاخه از اطلاعات فنی (پرایس اکشن + مدیریت سرمایه)

عشقید

45 پاسخ

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *